یک نفر آمد که شاید حال ما بهتر کندبا حضورش بخت بد از فال ما کمتر کند
آمد از شیرین برای تلخی فرهاد گفت مو پریشان کرده بود و در میان باد گفت
آن قدر شیرین ز شور و عشق گفتساده دل، بی چاره دل را برد مفت گفت بامن گر بمانی حال تو بهتر کنمنام تو، آوازه ات س شعر پنج شنبه...
ما را در سایت شعر پنج شنبه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : farhadsayeh بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 21:05